محل تبلیغات شما



بچه که بودم اسطوره هام شهید علی اکبر قربان شیرودی و همشهری شهیدم احمد کشوری بودن.

سالها به شهادت فکر میکردم، قبل خواب اشک میریختم و باور داشتم اگه شهید نشم، میمیرم.

امروز که اشک همه در اومد، امروز که فهمیدم تو هم بارها گریه کردی، انگار مرثیه شهید شیرودی، کشوری، کاظمی، باقری، همت، خرازی، زین الدین ، شیرازی، همدانی، باکری، وزوایی، چمران، فکوری، کلاهدوز، بابایی، دوران و . بود.

همه جمع شده بود تو وجود حاج قاسم و وقتی شهید شد برای همه شون با هم اشک ریختیم. وگرنه مگه میشه رفتن یه نفر انقدر دل آدمو بسوزونه؟

سالها تلاش کرد و امنیتی به وجود آورد که امروز با نبودنش خیلیها ترس آینده رو دارن.

همسر عزیزتر از جانم

با دلی تنگ و قلبی مالامال از عشق

بهت قول میدم جونمو میدم ولی نمیزارم آب تو دلت ت بخوره.

مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّـهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا

در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

و من الله التوفیق


سعدی! چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو

ای بی‌بصر! من می‌روم؟ او می‌کشد قلاب را

داستان منه و روز من.

وقتی یه ت به قلابش میده، به خودم میام تو کافه آفرم و دارم چای زعفرونی میخورم.

ت دوم شاکر خدا هستم و از لمس چادرش لذت میبرم.

نگاهم که میکنه سر به بیابون جنون میزارم، همونطوری که  قَیس بن مُلَوَّح عامری گذاشت.

ت سوم تو شالیزارم، ت چهارم تو باغ پرتقال.

ت پنجم لب دریا و با صدای موج.

ت ششم جلوی در خونشون، با استرس.

ت هفتم خدا پادرمیونی میکنه.


گفت ما را هفت وادی در ره است  ***  چون گذشتی هفت وادی، درگه است

چون شود آن نور بر دل آشکار  *** در دل تو یک طلب گردد هزار

 

عزیز دلم ❤️،

نورت در دلم آشکار شد و طلبم هزار، خدا رو شکر که به دست آوردمت. 


ساعت 7:52، یکشنبه 10 آذر 98، روز بدی بود برام.

روزی که با یه کامیون تو جاده هراز تصادف کردم.

اتفاقی که اصولا جز بدی نباید چیزی توش باشه. ولی یه حسی داشتم اون لحظه، حس اینکه بخاطر تو نباید چیزیم بشه.

بخاطر تو باید بمونم و زندگی کنم. حس کردم خدا بخاطر تو بلاهارو از سرم دور کرد.

من روزهای زیادی رو باید کنارت باشم، روزهای زیادی رو باید بهت عشق بورزم. روزهای زیادی باید دوست داشتنت رو نشون بدم، به زبون بیارم، یا حتی فریاد بزنم.

من امید دارم به روزهای خوبی که در کنار هم میسازیم، به لحظه هایی که با هم قشنگش میکنیم. من به تو و خودم امیدوارم. میدونم که برای یه زندگی عاشقانه، برای یه آرامش محض تلاش میکنیم.

خونه مونو به بهترین شکل میسازیم، یه خونه قشنگ. با هم میسازیمش. روزهای خوبی رو توش میگذرونیم.

مسافرت میریم، با هم خوش میگذرونیم، من برات کتاب میخونم، شعر میخونم و روزی هزار بار قربون صدقه ت میرم.

من موندم، چون تو خواستی من بمونم. چون عزیزانم خواستن من بمونم.

دوستتون دارم، از همه راه های ممکن و غیر ممکن.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

sardar_Delha